آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار اب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت:خوب است و می توان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است. شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود. سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه انرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.
بعضی وقتها وقتی می خوای یه مطلبی رو به کسی برسونی باید به ظرفیت
طرف نگاه کنی اگه به اون بلوغ فکری نرسیده باشه حتما شما رو مخسره
میکنه شاید به روتون نیاره ولی تو ذهنش به شما میخنده پس با هر کسی به
اندازه ظرفیتش صحبت کنید بعضیا لیاقتشو ندارن و همیشه باید تو جهل
خودشون بمونن .
(این روزا خیلی دلم گرفته تنهایی بد دردی چقدر سخته که آدم میون جمع باشه ولی تنها!)
نمی دونم چرا این مطلبو نوشتم ولی وقتی کسی نباشه که آدمو درک کنه
مجبوری واسه خودت بنویسی حتی یه کوچولو درد دل هم میتونه آدمو آروم
کنه اگه شده واسه یه لحظه.یه جایی مثل وبلاگ.
چقدر دوست دارم امشب اون حسی که بعضی وقتا سر نماز بهم دست میده ،
بازم بیاد سراغم،واقعا خوشبحال اونایی که همیشه نمازاشون با شوق و اشک
و یه جور پرواز، چقدر دلم واسه خدا تنگ شده کاش زودتری سحر میشد.
خدا جون دوست دارم.