مرد را با چشم‌های بسته به میدان آوردند. من هم پشت سر هم یکی بعد از دیگری شروع به عکس گرفتن کردم. این چهارمین اعدامی بود که آنروز از آن عکس می‌گرفتم. احساس وحشت می‌کردم؛ چند بار نزدیک بود بالا بیاورم. اما این بار هم مثل سه اعدام قبلی که همه آن‌ها در اطراف حلب انجام شده بود، هر طور بود خودم را کنترل کردم، چراکه می‌دانستم به عنوان یک خبرنگار وظیفه دارم این صحنه‌ها را ثبت کنم.

 

جمعیت شروع کردند به هلهله و تشویق کردن. همه خوشحال بودند و من هم می‌دانستم که اگر دخالت کنم مرا کنار می‌کشند و به کارشان ادامه می‌دهند. می‌دانستم که کاری نمی‌توانم بکنم و حتی ممکن است خودم را به خطر بیاندازم.

 

اوج بی‌رحمی را شاهد بودم: با یک انسان طوری رفتار می‌شد که هیچ‌وقت نباید با هیچ‌کس چنین برخوردی صورت گیرد. انگار جنگ دو سال و نیمه نوع‌دوستی و مروت مردم را هم کم کرده. آدم‌هایی که آن روز آنجا بودند، هیچ کنترلی روی احساساتشان، خواسته‌هایشان و خشمشان نداشتند. امکان نداشت بشود جلوی آن‌ها را گرفت.

 

سن قربانی را نمی‌دانم، اما او جوان بود. به زور او را روی زانو نشاندند. شورشی‌ها دورش حلقه زدند و از روی برگه‌ای جرایمش را خواندند. مرد جوان در حالی که دست‌هایش را بسته بودند، روی زمین زانو زده بود. انگار صورتش (از وحشت) منجمد شده بود.

 

دو نفر از شورشی‌ها در گوشش چیزی نجوا می‌کردند و او هم با لحنی معصومانه و غمگین پاسخ‌هایی می‌داد. چون عرب‌زبان نیستم، نمی‌فهمیدم چه می‌گوید.

 

لحظه‌ اعدام، شورشی‌ها گلویش را گرفتند و او شروع کرد به دست و پا زدن. سه، چهار نفر از شورشی‌ها او را نگه داشته بودند. مرد تلاش می‌کرد با دست از گلویش که هنوز سالم بود محافظت کند. می‌خواست مقاومت کند، اما زور آن‌ها بیشتر بود و گلویش را بریدند. آخر سر هم سر بریده شده‌‌اش را بالا آوردند. جمعیت تفنگ‌هایشان را در هوا می‌چرخاندند و هلهله می‌کردند. همه از اینکه اعدام انجام شده، خوشحال بودند.

 

 

 

 
آن صحنه، آن لحظه مثل صحنه‌هایی بود که در کتاب‌های تاریخ در مورد قرون وسطی خوانده بودیم. جنگ در سوریه به جایی رسیده که یک نفر به طرز بی‌رحمانه‌ای جلوی چشم صدها نفر به قتل می‌رسد و همه آن‌ها هم از دیدن این منظره لذت می‌برند.


وجدان هایی که مدت هاست دردی احساس نمی کنند.....

ما پیرو مکتبی هستیم که امام آن بعد از این که متوجه شد عده ای خلخال از پای زن یهودی در آورده اند فرمود اگر کسی این خبر را بشنود و از شدت غم بمیرد نباید ملامتش کرد!!!!!