به تو می اندیشم

ای سراپا همه خوبی ،

تک و تنها به تو می اندیشم .

همه وقت

همه جا

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم .

تو بدان این را ، تنها تو بدان

تو بیا

تو بمان با من ، تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب

من فدای تو به جای همه گلها تو بخند .

اینک این من که به پای تو درافتادم باز

ریسمانی کن از آن موی دراز ،

تو بگیر ،

تو ببند !

 

تو بخواه

پاسخ چلچله ها را ، تو بگیر

قصه ی ابر هوا را ، تو بخوان

تو بمان با من ، تنها تو بمان

 

در رگ ساغر هستی تو بجوش

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است

آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش !